چهار سوی علم

جدیدترین و برترین اخبار و مقالات

چهار سوی علم

جدیدترین و برترین اخبار و مقالات

گوش بزرگ زمین برای شنود کیهان


پیرو همین تلاش‌ها و با معرفی یک ابررادیوتلسکوپ دیگر به جمع بزرگان شنود رادیویی فضا، پیش‌بینی می‌شود چینی‌ها تا چند سال دیگر و تا سال 2016، اتفاق مهمی را در رادیو اخترشناسی رقم بزنند و در رقابت گرم بین‌المللی رادیوتلسکوپ‌ها با نامزد غول‌آسای خود موسوم به FAST یا «رادیوتلسکوپ کروی با دهانه 500 متری» گوی سبقت و برتری را از سایر ابررادیوتلسکوپ‌های دنیا بربایند.
پروژه ساخت و ساز این غول استراق سمع امواج فرازمینی در استان گوئیژو واقع در جنوب چین کلید خورده است؛ این ناحیه تقریبا دورافتاده چین، قرار است ماوای بزرگ‌ترین رادیوتلسکوپ تک‌بشقابی دنیا شده و این میهمان جدید را در یک فرورفتگی طبیعی میزبانی کند. ابررادیوتلسکوپ چینی‌ها بی‌شباهت به رادیوتلسکوپ مشهور جهان یعنی آرسیبو واقع در پرتوریکو نیست، اما از قرار معلوم، غول رادیویی چینی‌ها به مراتب بزرگ‌تر، سریع‌تر و حساس‌تر از آرسیبوی معروف خواهد بود.


ادامه مطلب ...

روسیه قیام لهستان را سرکوب کرد


180 سال پیش در روز 8 سپتامبر سال 1831 میلادی ارتش نیکلای اول ، تزار روسیه شهر ورشو را اشغال کرد و به شیوه ای وحشیانه قیام مردم لهستان که خواستار استقلال بودند را سرکوب کرد.

ارتش 110 هزار نفری نیکلای اول ، تزار روسیه با تمام تجهیزاتی که در اختیار داشت پس از چندین هفته نبرد با استقلال طلبان لهستانی که بارزترین سلاحشان میهن پرستی بود ، توانست ورشو را اشغال کند و از آن پس سرکوب وحشیانه مردم لهستان به دستور نیکلای اول اجرا شد.

در روز 29 نوامبر سال 1830 میلادی مردم لهستان علیه اشغالگر روس قیام کردند.لهستان کشور مرفه و معتبر دوران رنسانس که قربانی طمع همسایگان خود پروس ، اتریش و روسیه شده بود ، در روز 24 اکتبر سال 1795 میلادی از نقشه جغرافیای اروپا ناپدید شد.
ناپلئون بناپارت ، امپراتور فرانسه در پی قرار داد تیلسیت با تزار الکساندر اول برای مدت کوتاهی توانست لهستان را تحت نام دوک نشین ورشو دوباره احیا کند.
در سال 1815 میلادی پس از سقوط ناپلئون از امپراتوری فرانسه ، در جریان کنگره وین بخش اعظم لهستان تحت حاکمیت الکساندر اول ، تزار روسیه قرار گرفت.

ادامه مطلب ...

سلطان سلیمان مجارستان را فتح کرد


485 سال پیش در روز 28 اوت سال 1526 میلادی سلطان سلیمان دوم ملقب به قانونی ، سلطان عثمانی ، لشکر لودویگ دوم پادشاه مجارستان را در موهاکس درهم می شکند و مجارستان را فتح می کند. با پیروزی سلطان سلیمان قانونی ، مجارستان برای چند قرن به عنوان یک کشور مستقل از صحنه جهان محو می شود.

در دوران سلطنت طولانی سلطان سلیمان قانونی از سال 1520 تا 1566 میلادی امپراتوری عثمانی به اوج شکوه و اقتدار خود می رسد. بناهای باشکوهی به همت سینان معمار مشهور یونانی تبار در شهر استانبول ساخته می شوند.وسعت امپراتوری عثمانی در زمان سلطان سلیمان قانونی از مراکش تا مرز ایران و از دروازه های وین تا جنوب عربستان گسترش یافت.
در شرق فقط ایران صفویه مانع گسترش بیشتر این امپراتوری به سوی شرق شد بنابراین سلطان سلیمان قانونی توجه خود را به غرب معطوف کرده بود.سلطان سلیمان دوم در سن 25 سالگی در سال 1520 میلادی جانشین پدرش سلطان سلیم اول ملقب به سنگدل شد.
او با همفکری ابراهیم پاشا وزیر اعظم و دوست دوران کودکی اش بدون فوت وقت فتوحات عثمانی در مدیترانه شرقی که حدود سه ربع قرن پیش با فتح قسطنطنیه آغاز شده بود را به پایان می رساند.

ادامه مطلب ...

آتلانتیس گمشده؛ از افسانه تا واقعیت


افسانه آتلانتیس قرن هاست ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. گفته می شود آتلانتیس جزیره ای بزرگ در گوشه ای از کره خاکی ما بوده است که تمدنی با فناوری های مافوق تصور بشر امروزی در حدود ۱۱ هزار سال پیش روی آن وجود داشته است. بدون شک زنده ماندن افسانه آتلانتیس را باید مدیون افلاطون، فیلسوف شناخته شده یونان باستان باشیم.

او تحقیقات زیادی در این خصوص انجام داده و حتی نقشه مدوری نیز از آتلانتیس ارائه کرد که تا قرن ها مبنای نظریه پردازی ها درباره آتلانتیس گمشده بوده است. با گذشت قرن ها و درحالی که کسی تصورات افلاطون را باور نمی کرد، تحقیقات یک دریانورد ناشناس هلندی نشان داد که احتمالا بقایای شهر مرموز آتلانتیس در اقیانوس اطلس وجود دارد. از آن زمان تاکنون هر مطالعه و سرنخی که با آتلانتیس افسانه ای در ارتباط باشد، برای دانشمندان و مردم عادی جذابیت دارد. تازه ترین اکتشافات به کشف جدید محققان از زیر بستر اقیانوس اطلس شمالی مربوط می شود، جایی که در آن تصاویری سه بعدی از یک چشم انداز وسیع به دست آمده است که شباهت عجیبی به تصورات موجود از آتلانتیس افسانه ای دارد.

ادامه مطلب ...

تلاش زندگی ساز

گذری در "اسیر قفقاز"



تمام بدبختی ها به دلیل سقوط بنیاد اخلاقی است.لئو تولستوی ( نویسنده ی روسی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) 

"ژیلین"، افسری جوان بود که در قفقاز به کشورش خدمت می کرد.به تازگی نامه ای از مادرش دریافت کرده بود.مادرش نوشته بود که بیمار است و مشتاق دیدار پسرش تا برای او همسری برگزیند.
ژیلین مرخصی گرفت تا راهی سفر سرنوشت سازش شود ؛ چون در قفقاز جنگ بود و عبور از آن جا بسیار سخت.دوست باوفایش"کاستیلین" نیز با او همراه شد.آن ها در گام نخست از دهکده ی تاتارها گذشتند و همان جا اسیر شدند.آن ها را  به طویله ای انداختند.شب ژیلین خوابش نمی برد و در پی یافتن راه فرار بود.فقط توانست سوراخی کوچک را بیابد و به بیرون نگاه کند.دختر بچّه ای سطل به دست را دید.لحظاتی بعد سر و کلّه ی چند تاتار پیدا شد.ژیلین به سختی به آن ها فهماند که تشنه است.تاتار کوتاه قد، دینا را صدا زد و دینا آب آورد؛همان دختری بود که ‍ژیلین وی را در اطراف طویله دیده بود. او سیزده سال داشت.آن ها را به اتاقی بردند.یکی از مهمانان با زبان روسی رو به ژیلین گفت: «تو را قاضی محمد به اسارت گرفته و به عبدالمراد (مرد کوتاه قد) فروخته است.حالا تو باید به خانواده ات نامه بنویسی و درخواست سه هزار روبل کنی و آزادی ات را بخری.»

ادامه مطلب ...

چرا خیلی‌ها از خلاقیت خوششان نمی‌آید؟


اغلب ما تصور می‌کنیم که نسبت به خلاقیت کاملا باز و پذیرا هستیم،‌ اما واقعا چه‌قدر خلاقیت را می‌پذیریم؟ چه‌قدر ناهشیارانه به خلاقیت دست رد می‌زنیم؟ برای بالا رفتن خلاقیت در شرکت‌ها چه باید کرد؟

معمولا برای حل مسائل،‌ خلاقیت بسیار تشویق می‌شود و شاید تا به حال بارها شنیده باشید که کلید موفقیت یک شرکت بزرگ،‌ خلاقیت آن است. اما آیا واقعا خلاقیت به همان اندازه که ادعا می‌شود،‌ پذیرفته می‌شود؟ تا چه حد به خلاقیت میدان می‌دهیم و چه‌قدر طاقت خلاقیت را داریم؟

ازآن‌جاکه ایده‌های خلاقانه اغلب جدیدند،‌ برای آنهایی که بر روش‌های آزموده‌شده تکیه کرده‌اند،‌ احساس عدم اطمینان و حتی ناراحتی ایجاد می‌کند. در نتیجه افراد برای کاهش این احساس عدم اطمینان، ناهشیارانه ایده‌های خلاقانه را رد می‌کنند. در واقع،‌ رد کردن چنین ایده‌ای از پذیرفتن آن ساده‌تر است!
به گزارش دیسکاوری،‌ محققین در مطالعه جدید خود، طی دو آزمایش، پاسخ‌های 213 دانشجو را به ایده‌های خلاقانه بررسی کردند. همچنین این ایده ها را طوری طراحی کرده بودند که هم جدید و هم مفید باشند.

ادامه مطلب ...

ساخت نخستین فرودگاه فضایی جهان

نخستین فرودگاه فضاپیماهای خصوصی جهان در70 کیلومتری شمال شهر لاس‌کروسس نیومکزیکو، در حال ساخت بوده و قرار است آشیانه و هدایتگر اجاره‌ای فضاپیماهای خصوصی گردشگری شرکت «ویرجین گالکتیک» باشد.
فرودگاه فضایی آمریکا که در حال ساخت است، در مساحتی به اندازه 18 هزار هکتار، بنا و از یک باند فرود سه کیلومتری با عرض 60 متر تشکیل شده و می‌تواند مسؤولیت جریان ترافیک سفر توریست‌ها به مدار پایین زمین را با استفاده از محصولات ویرجین گالکتیک و سیستمهای فضایی «وایت‌نایت 2 » و «اسپیس‌شیپ 2» بر عهده بگیرد.
 
آشیانه فضاپیمای این ترمینال که تقریبا تکمیل شده، به امکانات محیط عصرفضایی افزوده است.
به گفته دیوید ویلسون، رییس ارتباطات رسانه‌ای فرودگاه فضایی آمریکا، فاز یک ساخت این فرودگاه تا 90 درصد تکمیل شده که مهلت اتمام آن تا پایان 2011 است.
به گفته ویلسون، فاز یک این فرودگاه به ساخت باند فرود بزرگ آن که در حال حاضر تکمیل شده، تاسیسات آشیانه پرواز مورد استفاده شرکت ویرجین گالکتیک، راههای داخلی، حصارکشی، سیستم الکتریکی، سیستم آب و فاضلاب و مرکز گنبدی شکل عملیات فضایی اختصاص یافته است.
فاز دو ساخت این جایگاه که برنامه‌ریزی آن آغاز شده، به ساخت و ساز پایانی تاسیسات مجتمع پرتاب عمودی، مراکز بازدید و خوشآمدگویی و یک بخش بازدید در حیاط اصلی فرودگاه اختصاص یافته است. این بخش قرار است تا پایان سال 2013 تکمیل شود که بعد از آن این فرودگاه کاملا آماده کار خواهد بود.

به عنوان یک بازدیدکننده، شما می‌توانید از آشیانه پرواز ترمینال، مرکز عملیاتی فرودگاه فضایی، تاسیسات تصفیه آب و ذخیره سوخت، جایگاههای پرتاب عمودی و همچنین باند طولانی آن دیدن کنید. از دیگر پیچیدگی‌های این فرودگاه می‌توان به چشم‌انداز ساخت یک هتل مجلل در نزدیکی این جایگاه اشاره کرد که شرکت ویرجین‌گالکتیک قصد دارد با ساخت آن به میزبانی مسافران، دوستان و خانواده آنها بپردازد. در حال حاضر فرودگاه فضایی آمریکا تنها می‌تواند خودروهایی تا ارتفاع تقریبی هفت متر و عرض 1.5 متر را اسکان دهد.


منبع : کنجکاو

آسمان پر ستاره ایندور


این نمایش شب نورانی از مدارگرد شاتل فضایی اندور؛‌ برای آخرین بار از ایستگاه فضایی بین المللی، در ۲۸ می گرفته شده است. در حالی که اندور باسرعتی معادل ۱۷۰۰۰ مایل بر ساعت در مدار ۳۵۰ کیلومتری بر فراز زمین حرکت می کند؛ محموله خود را در تاریکی سایه زمین خالی می کند. در بالای کادر؛ بازو و مفصل های رباتیک بازوی دکستر ایستگاه دیده میشود. در اثر حرکت در طول تصویر برداری طولانی مدت نور چراغهای شهرها بصورت رد دیده می شوند. اندور در پایان آخرین ماموریت خود در اولین ساعات صبح روز یکم جون در تاریکی پایگاه کندی به زمین نشست.


منبع : تصویر نجومی روز

گردانی که تنها امدادگرش شهید شد

بدران دومین موشک آرپیچی را شلیک کرد . باز هم تانک دیگری به آتش کشیدند . حاج ابراهیم معاون گردان احمد را بغل گرفته بود . می دوید و فریاد می زد: «امداد گر! امدادگر!»

احمد پیک گردان بود . از قیافه اش می شد فهمید که سیزده چهارده سال بیش تر ندارد . ترکش سینه و شکمش را شکافته بود . خون از سینه اش فواره می کرد


آرپیچی زن! آرپیچی زن! بدران کجایی؟
این را حاج رحیم گفت و بعد پاتند کرد تا طول خاکریز را نگاهی بیندازد .
بدران تفنگ آرپیچی را گذاشت روی شانه اش .
بی سیم چی هم پابه پای حاج رحیم می دوید و لحظه به لحظه می گفت: به گوشم، به گوشم، بله مفهوم شد! حاجی هم التماس دعا دارد!

بدران جای پایش را محکم کرد و ماشه را فشار داد . صدای شلیک که آمد آتشی از ته آرپیچی پاشید بیرون و گلوله اش تندتر، مثل گلوله آتشی، فشی کرد و رفت . همه زل زده بودند به تانکی که با سرعت به طرف خاکریز می آمد . لحظه ای گذشت و بعد موشک آرپیچی درست در برجک تانک فرو رفت . منفجر شد و شعله های آتشش تانک رابلعید . پیاده نظام هایی که از پشت تانک دولا دولا و ترسان ترسان می آمدند، فریادی زدند و فرار کردند . حاج ابراهیم معاون گردان فریاد زد: «تیربار چی! تیربارچی! نگذار فرار کنند!» صدای دلخراش تیربار همه جا را پر کرد . هنوز برجک تانک درهم نریخته بود که صدای الله اکبر رزمنده ها آسمان را پر کرد . لحظه ای خنده روی لب های حاج رحیم نقش بست . تیربارچی عراقی های فراری را سوراخ سوراخ کرد . بدران، از این که توانسته بود «چالاک و تند» تانک جلویی را بزند، خوشحال بود .

ادامه مطلب ...

نامه نویسنده معروف به یک فیل

 آقای فیل عزیز! حتماً وقتی دارید این نامه را می‌خوانید از خودتان می‌پرسید چه چز توانسته مرا به نوشتن یک متن جانور‌شناسی - آن هم این‌قدر نگران‌کننده - درباره آینده بشر وادار کند؛ فقط یک چیز «غریزه محافظت از خود» مطمئناً دلیلش همین است.

رومن گاری* یک خیالباف بالفطره بود. او خیال‌هایش را باور کرد و تا جایی که توانست به خورد مردم داد. از خیالبافی فقط همین را کم داشت که یک فیل جایی مثلاً در یک شهر دیگر تصور کند و برایش نامه‌ای همراه با درد دل فراوان بنویسد.
احتمالاً گاری در یک روز صبح 1968 همان صبح‌های باران خورده پاریس. از خواب بیدار شده و همانطور که قهوه‌اش را درست می‌کرده و بلند بلند غر می‌زده، به فکرش رسیده برای یک جناب فیل عظیم‌الجثه نامه‌ای با ته‌مایه فلسفی بنویسد. شاید «آقای فیل عزیز» حرف‌هایش را بهتر می‌فهمید.

ادامه مطلب ...